میگفت بارون و دوس داره بدون چتر و بارونی قرنطینه شدن دردام تو این حال پریشونی خرابه سقف این خونه تموم سال زمستونه پر از بغض و پر از درده خیابون خیس بارونه هواش و داشتم عمری هوایی شد تو پاییزم هنوزم پشت پاش هر شب یه کاسه اشک میریزم میگفت بارون و دوست داره شده این خونه ویرونه از اون روزی که رفت بانو یه هفته اینجا بارونه